مَرْوَةَفرهنگ واژگان قرآننام كوهي بوده در نزديكي كعبه كه يكي از اعمال حج ، هفت مرتبه طي كردن مسافت بين محل اين كوه و كوه صفا است با نام سعي صفا و مروه (فاصله اين دو كوه حدود ۴۲۰ متر است
مروهلغتنامه دهخدامروه . [ م ُ رَوْ وَه ] (از ع ، ص )به معنی مروح است که سخت خوشبوی و معطر کننده باشد واین در اصل مروح بوده فارسیان بجهت استقامت قافیه حاء حطی را به هاء هوز بدل ک
مروةلغتنامه دهخدامروة. [ م َرْ وَ ] (اِخ ) مروه . کوهی است به مکه . (منتهی الارب ). میان شرق و جنوب شرقی مکه و شمال صفا و صفا بر دامنه ٔ کوه ابوقبیس است . از جمله جبال مکه کوه م
مروةلغتنامه دهخدامروة. [ م َرْ وَ ] (ع اِ) یک قطعه از سنگ مرو. (از اقرب الموارد).سنگی است سپید درخشان که از آن آتش گیرند، یا سخت ترین سنگها. ج ، مرو. (منتهی الارب ). رجوع به مرو
مروهفرهنگ نامها(تلفظ: moravah) به معنی مُرَوَح است که بسیار خوشبو و معطر کننده است ، خوشبوی شده ، بوی عطر گرفته ؛ چنانچه این کلمه به فتح اول (مَروه) تلفظ شود محلی است که حاجیا
مروهلغتنامه دهخدامروه . [ م ُ رَوْ وَه ] (از ع ، ص )به معنی مروح است که سخت خوشبوی و معطر کننده باشد واین در اصل مروح بوده فارسیان بجهت استقامت قافیه حاء حطی را به هاء هوز بدل ک