اعشافلغتنامه دهخدااعشاف . [ اِ] (ع مص ) بیمار شدن و ناگوارا گردیدن ، یقال : اکلته فاعشفت عنه ؛ ای مرضت و لم یهناء لی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بیمار شدن و ناگوار گردیدن .
تقلیحلغتنامه دهخداتقلیح . [ ت َ ] (ع مص ) دندان پاک کردن از زردی . (تاج المصادر بیهقی ). پاک کردن زردی دندان و مانند آن . فی المثل عود یقلح ؛ای یقنی اسنانه ُ و یعالج من القلح . م
تجنیس خطلغتنامه دهخداتجنیس خط. [ ت َ س ِ خ َطط / خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) این صنعت را مضارعه و مشاکله نیز خوانند و این چنان باشد که دو لفظ آورده باشد که در خط متشابه یکدیگر با
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن ابی طاهر الاسفراینی مکنی به ابوحامد. امام اصحاب حدیث به بغداد. و ثعالبی در یتیمه ذکر او آورده و گوید: و هو صدر فقهاء البغداد. و انه ب
حسنلغتنامه دهخداحسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علی حرمازی ابوعلی . از موالی و بستگان بنی هاشم و از آل سلیمان بن علی بن عبداﷲبن عباس است و از آن روی وی را به حرماز نسبت دادند که ر