موکتلغتنامه دهخداموکت . [ م ُ وَک ْ ک ِ ] (ع ص ) موکب .خرمای به پختگی نزدیک شده . بسر موکت ، بسرة موکت ؛ غوره ٔ خرمای خجکهای سیاه برآورده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خرم
موکتفرهنگ انتشارات معین(مُ کِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی کف پوش درشت باف با پرز بلند یا کوتاه ، فرشینه . (فره ).
موکتةلغتنامه دهخداموکتة. [ م ُ وَک ْ ک ِت َ ] (ع ص ) موکت . غوره ٔ خرمای خجک سیاه برآورده . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به موکت شود.