لغتنامه دهخدا
مقدمات . [ م ُ ق َدْ دَ ] (ع اِ) کردارهای نخستین و گفتارهای نخستین و چیزهایی که نخست وجود آنها لازم است . (ناظم الاطباء). ج ِ مقدمة. چیزهایی که وجود آنها برای شروع در امری ضروری است : به حکم این مقدمات روشن می گردد که ملک بی دین باطل است . (کلیله و دمن