طبقه ٔ موهای کشندهلغتنامه دهخداطبقه ٔ موهای کشنده . [ طَ ب َ ق َ / ق ِ ی ِ ی ِ ک َ / ک ِ ش َ دَ / دِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اپیدرم . سطح خارجی ریشه با یک طبقه سلولهای مکعبی شکل و مشابهی که
زغبدیکشنری عربی به فارسیکرک , خواب پارچه , موهاي نرم وکوتاه اطراف لب وگونه , کرکدار شدن , نرم کردن , اشتباه کردن , خبط کردن , پف , بادکردگي
قلملغتنامه دهخداقلم . [ ق َ ل َ ] (ع مص ) چیدن و تراشیدن ناخن و جز آن را. (منتهی الارب ). || قطع کردن . (اقرب الموارد). در اقرب الموارد قلم به فتح اول و سکون دوم را قطع کردن چی
ماهلغتنامه دهخداماه . (اِخ ) قمر. (فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ جهانگیری ). بمعنی نیر اصغر است که عربان قمر خوانند. (برهان ). قمر را گویند و به زبان دری و تبری مونک و مانک گویند. (ا
صلیبیلغتنامه دهخداصلیبی . [ ص َ ] (اِخ ) (جنگهای ...) نام جنگهائی که در قرن یازدهم میلادی بین مسلمانان و مسیحیان درگرفت و چون همه ٔ مسیحیان از ملت های مختلف در این جنگ شرکت داشتن
مارلغتنامه دهخدامار. (اِ) معروف است که به زبان عربی حیه گویند. (برهان ). حیه . (ترجمان القرآن ). حیوانی دراز و خزنده و بی دست و پای که به تازی حیه گویند. ج ، ماران . (ناظم الاط