موفقیتفرهنگ مترادف و متضادتوفیق، بهرهمندی، پیروزی، توفیق، فیروزمندی، کامروایی، کامیابی، کامکاری ≠ ناکامی
روشن رویلغتنامه دهخداروشن روی . [ رَ / رُو ش َ ] (ص مرکب ) وَضی ٔ. نیکوروی . (زمخشری ). روشن . تابان . درخشان . (از یادداشت مؤلف ) : به صبح چیست ؟ به صبح آفتاب روشن روی به خشم چیست
شیرلغتنامه دهخداشیر. (اِ) حیوانی چارپا و سَبُع و درنده از نوع گربه که به تازی اسد گویند. (ناظم الاطباء). حیوانی است معروف که به عربی اسد گویند. (از آنندراج ) (از انجمن آرا). ژی
درخشانفرهنگ نامها(تلفظ: de(a)raxšān) دارای درخشش ، روشن و تابان ، درخشنده ؛ (به مجاز) جالب توجه و چشم گیر و خوب و موفقیت آمیز .
افریقالغتنامه دهخداافریقا. [ اِ / اَ ] (اِخ ) قسمت سوم از پنج قسمت عالم و قاره ٔ سوم از سه قاره ٔ قدیم که عبارت از شبه جزیره ایست مثلث شکل و بواسطه ٔ تنگه ٔ سوئز به آسیا اتصال داش