موفاریقونلغتنامه دهخداموفاریقون . (اِ) نوعی رستنی که ثمرش در طعم و رنگ به فلفل ماند و در شکل به عدس . (نزهة القلوب ).
هوفاریقونلغتنامه دهخداهوفاریقون . [ ] (معرب ، اِ) به لغت رومی نام دوایی است که آن را دارمی رومی گویند و آن حبی باشد سرخ به رنگ سماق بغدادی و به عربی رمان الانهار خوانند. عرق النسا را
هوفاریقونفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگیاهی با ساقۀ کوتاه، برگهای سرخ، و گلهای زرد یا سفید چتری شبیه گل شبت، که تخمهای آن در غلاف دراز قرار دارد. در طب قدیم جهت رفع تنگی نفس، سل، و درد سینه بهکا
هوفاریقونلغتنامه دهخداهوفاریقون . [ ] (معرب ، اِ) به لغت رومی نام دوایی است که آن را دارمی رومی گویند و آن حبی باشد سرخ به رنگ سماق بغدادی و به عربی رمان الانهار خوانند. عرق النسا را
دازیفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگیاهی از نوع هوفاریقون با دانههای شبیه دانۀ جو به رنگ تیره و تلخمزه که در طب قدیم برای معالجۀ بواسیر و اسهال به کار میرفته.
هزارچشملغتنامه دهخداهزارچشم . [ هََ / هَِ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) هوفاریقون . گیاهی است از تیره ٔ هوفاریقونی نزدیک به تیره ٔ پنیرکان که در برگ آن کیسه های اسانسی بسیار است و چون آن