موشکافلغتنامه دهخداموشکاف . [ ش ِ ] (نف مرکب ) موی شکاف . موشکافنده . شکافنده ٔ مو. که سخت تیز است به حدی که موی را می شکافد. کنایه از برندگی بسیار دم و حد چیزی برنده چون شمشیر و کارد و غیره : پیکان تیرمه سپر موشکاف اوچون موی سر فروزند از فرق فرقدان . <p clas
موشکافدیکشنری فارسی به انگلیسیacute, conscientious, delicate, discriminating, dissector, eagle-eyed, exacting, meticulous, microscopic, nice, sharp-sighted, subtle, thorough, thoroughgoing
موشکافلغتنامه دهخداموشکاف . [ ش ِ ] (نف مرکب ) موی شکاف . موشکافنده . شکافنده ٔ مو. که سخت تیز است به حدی که موی را می شکافد. کنایه از برندگی بسیار دم و حد چیزی برنده چون شمشیر و کارد و غیره : پیکان تیرمه سپر موشکاف اوچون موی سر فروزند از فرق فرقدان . <p clas
موشکافدیکشنری فارسی به انگلیسیacute, conscientious, delicate, discriminating, dissector, eagle-eyed, exacting, meticulous, microscopic, nice, sharp-sighted, subtle, thorough, thoroughgoing
موشکافلغتنامه دهخداموشکاف . [ ش ِ ] (نف مرکب ) موی شکاف . موشکافنده . شکافنده ٔ مو. که سخت تیز است به حدی که موی را می شکافد. کنایه از برندگی بسیار دم و حد چیزی برنده چون شمشیر و کارد و غیره : پیکان تیرمه سپر موشکاف اوچون موی سر فروزند از فرق فرقدان . <p clas
موشکافدیکشنری فارسی به انگلیسیacute, conscientious, delicate, discriminating, dissector, eagle-eyed, exacting, meticulous, microscopic, nice, sharp-sighted, subtle, thorough, thoroughgoing