ساختمان تفریحاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ریحات، تالار موسیقی، فرهنگسرا، موزه، سینما، تئاتر (سالن)، کتابخانۀ عمومی، نگارخانه، گالری استادیوم، ورزشگاه، زورخانه، باشگاه، باشگاه ورزشی،
خرملغتنامه دهخداخرم . [ خ ُرْ رَ ] (ص ) شادمان ، خوشوقت . (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). مسرور. دلخوش . شاد. (ناظم الاطباء). شاداب . سرزنده . مقابل نژند. باطراوت
استفانلغتنامه دهخدااستفان . [ اِ ت ِ ] (اِخ ) او راست : ترجمه ٔ کتاب مفردات دیسقوریدوس در اواسط قرن نهم مسیحی .
ابوالوفاءلغتنامه دهخداابوالوفاء. [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) مبشربن فاتک . (الأمیر...) اویکی از ادباء مصر و از عارفین به اخبار و تواریخی که در اخبار کرده اند بود و در ایام دولت مصریة برو
برلغتنامه دهخدابر. [ ب ُ ] (نف مرخم ) بُرنده و همیشه بطور ترکیب استعمال میشود مانندچوب بر و ناخن بر. (ناظم الاطباء). در آخر بعضی اسماء درآید صفت مرکب سازد. و رجوع به ترکیبهای