موسیقی دانلغتنامه دهخداموسیقی دان . (نف مرکب ) موسیقی داننده . استاد علم موسیقی . که در فن موسیقی عالم باشد. (از یادداشت مؤلف ).
موسیقیدانmusicianواژههای مصوب فرهنگستانکسی که در ساخت یا رهبری یا اجرای موسیقی، بهخصوص موسیقیسازی، تبحر داشته باشد
موسقی دانلغتنامه دهخداموسقی دان . [ س ِ ] (نف مرکب ) موسیقی دان . کسی که دانای علم موسقی و سرود باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به موسیقی دان شود.
موسیقیدانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ] موسیقیدان، سراینده، آهنگساز نوازنده، مطرب، خواننده، رهبر ارکستر، آرتیست خنیاگر، رامشگر، مغنی باربد نوازنده، ویولنیست، ویولنزن، شیپورچی، بوقی
موسقی دانلغتنامه دهخداموسقی دان . [ س ِ ] (نف مرکب ) موسیقی دان . کسی که دانای علم موسقی و سرود باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به موسیقی دان شود.
ترپاندرلغتنامه دهخداترپاندر. [ ت ِ ] (اِخ ) شاعر و موسیقی دان یونانی است که در لس بس یکی از جزایر بحرالروم متولد شد و در حدود سال 675 ق .م . می زیست . وی ابداع کننده ٔ اصطلاحات مرب
تسکانینیلغتنامه دهخداتسکانینی . [ ت ُ ] (اِخ ) موسیقی دان و رهبر موسیقی که در سال 1867 م . در پارم ایتالیا متولد شد. وی رهبری موسیقی میلان و نیویورک را بعهده داشت و در سال 1957 درگذ