موسیرلغتنامه دهخداموسیر. (اِ) سیری است که ترشی و آچار سازند از آن . سیر کوهی . ثوم بری . حافظالاجساد. سیر صحرایی . سیر مو. ثوم الحیه . (از یادداشت مؤلف ). اسم فارسی بصل الزیز اس
موسیرفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگیاهی خوراکی شبیه سیر با گلهای سرخ یا بنفش؛ سیر کوهی؛ اسقوردیون؛ سقوردیون.
رافهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگیاهی بیابانی شبیه موسیر که پخته و بریانکردۀ آن خورده میشود؛ انجدان.