موسکادلغتنامه دهخداموسکاد. (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح داروسازی ) جوز بویا که قسمت قابل مصرف آن دانه و ماده ٔ مؤثرش اسانس است . (از کارآموزی داروسازی ص 204). رجوع به جوز بویا شود.
متکادرلغتنامه دهخدامتکادر.[ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) پیوسته نگرنده چیزی را. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نگاه کننده با دقت و با درنگی . (ناظم الاطباء). رجوع به تکادر شو
ماکادامmacadamواژههای مصوب فرهنگستانلایهای متشکل از سنگ شکستۀ درشت و ماسه که پس از کوبیده شدن بهعنوان لایۀ تحتانی زیراساس به کار میرود
کلاغکلغتنامه دهخداکلاغک . [ ک َ غ َ ] (اِ) گیاهی است از گروه تک لپه ها از دسته سوسنی ها با گل های آبی رنگ به شکل کره های کوچک و دارای ماده ٔ سمی موسکارین . (از گیاه شناسی گل گلاب