موسطلغتنامه دهخداموسط. [ س َ ] (ع اِ) موسطالبیت ؛ هرآنچه در میان سرای باشد خاصة. (منتهی الارب ، ماده ٔ وس ط) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
وسطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم م] وسط، میان بحبوحه، اواسط میانگین میانِ چرخ، توپیِ چرخ مغز، ناف، مرکز نیمهشب، نیمروز، ظهر، اوج، نیمۀراه، نقطۀ وسط، نصفۀ راه، میانۀ راه ◄ راهِ میانه