موروثلغتنامه دهخداموروث . [ م َ ] (ع ص ) هر چیز که به ارث رسیده باشد. مال موروث ،مال به ارث رسیده . (ناظم الاطباء). هرچیز که میراث گرفته شده . (آنندراج ). موروثه . آنچه از ملک و
موروث گاهلغتنامه دهخداموروث گاه . [ م َ ] (اِ مرکب ) این ترکیب در بیت ذیل از مسعودسعد آمده است به معنی محلی موروث ،ملک موروث ، جائی که به ارث رسیده باشد : ترا هندوستان موروث گاه است
موروث گاهلغتنامه دهخداموروث گاه . [ م َ ] (اِ مرکب ) این ترکیب در بیت ذیل از مسعودسعد آمده است به معنی محلی موروث ،ملک موروث ، جائی که به ارث رسیده باشد : ترا هندوستان موروث گاه است
موروثةلغتنامه دهخداموروثة. [ م َ ث َ ] (ع ص ) تأنیث موروث . اموال موروثه یا اخلاق موروثه ، به ارث رسیده . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به موروث شود.
موروثیلغتنامه دهخداموروثی . [ م َ ] (ص نسبی ) آنچه به ارث رسیده باشد و مال موروث . ضد مکتسبی . (ناظم الاطباء). ارثی . به ارث رسیده . از راه ارث رسیده ، مقابل مکتسب .(از یادداشت مو