مورانلغتنامه دهخداموران . (اِخ ) دهی است از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع در 8 هزارگزی باختر راه اهواز به آبادان با 150 تن جمعیت . آب آن از رودخانه ٔ کارون و راه آن ما
مورانهلغتنامه دهخدامورانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مورجانه . موریانه . زنگی است که در آهن پیدا شود و به پرداخت زدوده نگردد. (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (یادداشت لغت نامه ). رجو
وادی مورانلغتنامه دهخداوادی موران . [ ی ِ ] (اِخ ) وادی النمل . وادی مورچگان . وادیی باشد که در آن موران بسیار هر یک به بزرگی بزی باشد و معدن گوگرد احمر در آن وادی است . (یادداشتهای م
تازه کند مورانلغتنامه دهخداتازه کند موران . [ زَ ک َ دِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل است که در 16هزارگزی شمال خاوری گرمی و 5هزارگزی شوسه ٔ گرمی - بیله سوار واقع اس
مورانهلغتنامه دهخدامورانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مورجانه . موریانه . زنگی است که در آهن پیدا شود و به پرداخت زدوده نگردد. (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (یادداشت لغت نامه ). رجو
وادی مورانلغتنامه دهخداوادی موران . [ ی ِ ] (اِخ ) وادی النمل . وادی مورچگان . وادیی باشد که در آن موران بسیار هر یک به بزرگی بزی باشد و معدن گوگرد احمر در آن وادی است . (یادداشتهای م