موتلغتنامه دهخداموت . [ م َ ] (ع مص ) مردن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن جرجانی ص 99) (ناظم الاطباء). بمردن . (تاج المصادربیهقی ) (المصادر زوزنی ). || آرمیدن . (منتهی الارب )
موتلغتنامه دهخداموت . [ م َ ] (ع اِ) مرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن جرجانی ص 96). ثکل . ثکله . کام . (مجمل التواریخ و القصص ص 326). واقعه . منیة.
مَوْتُفرهنگ واژگان قرآنمرگ - مردن (کلمه موت به معناي نداشتن حيات واز آثار حيات ، شعور و اراده است لذا به کسی که آثارحیات را هم ندارد مرده می گویند همانطور که خداي عز و جل فرموده : و
مَوْتُفرهنگ واژگان قرآنمرگ - مردن (کلمه موت به معناي نداشتن حيات واز آثار حيات ، شعور و اراده است لذا به کسی که آثارحیات را هم ندارد مرده می گویند همانطور که خداي عز و جل فرموده : و
موت آبادلغتنامه دهخداموت آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک واقع در 45 هزارگزی جنوب خاوری فرمهین با 464 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . اما
موت ابادواژهنامه آزادموت اباد در ابتدا مو تاب ها بوده است. در گذشته در 2 کیلومتری شمال موت اباد فعلی دهی بنام جعفر اباد وحود داشته که مظهر قناتش در مخل موت اباد فعلی بوده است. چون ک