موالفتفرهنگ مترادف و متضاد۱. الفت، انس، خوگیری، سازش، سازگاری، همدلی، موانست ۲. دوستی، همدمی ۳. الفت گرفتن، انس گرفتن، خوگرفتن ≠ ناسازگاری
موالفةلغتنامه دهخداموالفة. [ م ُ ل َ ف َ ] (ع مص ) با کسی الفت گرفتن . (منتهی الارب ). ولاف . (منتهی الارب ). الفت گرفتن و خوی کردن با کسی . (ناظم الاطباء). الف گرفتن . (تاج المصا
موالفةلغتنامه دهخداموالفة. [ م ُ ل َ ف َ ] (ع مص ) با کسی الفت گرفتن . (منتهی الارب ). ولاف . (منتهی الارب ). الفت گرفتن و خوی کردن با کسی . (ناظم الاطباء). الف گرفتن . (تاج المصا
مجانبفرهنگ انتشارات معین(مُ نِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - دور شونده ، دوری گزیننده ؛ مق . مؤالف . 2 - در هندسه خط مستقیمی را مجانب یک منحنی می گویند که چون نقطه ای در روی منحنی حرکت کند و به
انسفرهنگ مترادف و متضاد۱. خو، عادت ۲. آمیزش، الفت، حشر، رابطه، موالفت، موانست، معاشرت ۳. دوستی، محبت، وابستگی