مواقفلغتنامه دهخدامواقف . [ م َ ق ِ ](ع اِ) ج ِ موقف . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (غیاث ) (آنندراج ) : از مواقف خویش به امید فرصت غنیمت و اغترار به ظاهر هزیمت ب
مواقفهلغتنامه دهخدامواقفه . [ م ُ ق َ ف َ / ق ِ ف ِ ] (از ع ، اِمص ) مواقفة. درخواست ایستادن و ایستادگی از کسی در امری . (از یادداشت مؤلف ). درخواست و ابرام و پافشاری و ایستادگی
مواقفةلغتنامه دهخدامواقفة. [ م ُ ق َ ف َ ] (ع مص ) مواقفه . وقاف . (منتهی الارب ). با کسی فراایستادن در کار و یا در جنگ و پیکار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). با کسی در جنگ بایستادن
مواقفهلغتنامه دهخدامواقفه . [ م ُ ق َ ف َ / ق ِ ف ِ ] (از ع ، اِمص ) مواقفة. درخواست ایستادن و ایستادگی از کسی در امری . (از یادداشت مؤلف ). درخواست و ابرام و پافشاری و ایستادگی
مواقفةلغتنامه دهخدامواقفة. [ م ُ ق َ ف َ ] (ع مص ) مواقفه . وقاف . (منتهی الارب ). با کسی فراایستادن در کار و یا در جنگ و پیکار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). با کسی در جنگ بایستادن
وقافلغتنامه دهخداوقاف . [ وِ ] (ع مص ) مواقفة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با کسی فراایستادن در کار یا در جنگ و پیکار. (آنندراج ). || ایستادن خواستن . (آنندراج ) (منتهی الارب
بلبللغتنامه دهخدابلبل . [ ب َ ب َ ] (اِخ ) موقفی است از مواقف حاج ،و گویند کوهی است . (از معجم البلدان ) (از مراصد).
ابوعبدالغتنامه دهخداابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) شمس الدین محمدبن احمدبن عثمان بساطی طائی . عالم متفنن در اواخر مائه ٔ هشتم و اوائل مائه ٔ نهم . او راست : حواشی وشروح برکتب