مواعدةلغتنامه دهخدامواعدة. [ م ُ ع َ دَ ] (ع مص ) بهم دیگر وعده نمودن و میعاد کردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). با کسی وعده نهادن . (تاج المصادر بیهقی ) (المص
مساعدةدیکشنری عربی به فارسیکمک کردن , ياري کردن , مساعدت کردن , پشتيباني کردن , حمايت کردن , کمک , ياري , حمايت , همدست , بردست , ياور , مساعدت , مساعدت کردن (با) , همدستي کردن , مدد رسان
مواعدةلغتنامه دهخدامواعدة. [ م ُ ع َ دَ ] (ع مص ) بهم دیگر وعده نمودن و میعاد کردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). با کسی وعده نهادن . (تاج المصادر بیهقی ) (المص
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد الصخری الخوارزمی ، مکنی به ابوالفضل . ابومحمد محمودبن ارسلان در تاریخ خوارزم گوید: او یکی از مفاخر خوارزم است و در اواخر سال 40