مهیبفرهنگ مترادف و متضادبامهابت، باهیبت، ترسآور، ترساننده، ترسناک، خوفناک، دهشتناک، رعبآور، رعبانگیز، زشت، سهمگین، سهمناک، عظیم، مخوف، مکروه، نازیبا، وحشتناک، وهمناک، هایل، هولناک
مهیبلغتنامه دهخدامهیب . [ م َ] (ع ص ) مهوب . مرد که از وی ترسند. (منتهی الارب ، ماده ٔ هَ ی ب ). سهمگین . سهمناک . ترسناک . آنکه هرکس از او بترسد و او را شکوه دارد. (مهذب الاسما
مهیبةلغتنامه دهخدامهیبة.[ م َهَْ ی َ ب َ ] (ع اِ) آنچه سبب ترس است . هذا الشی ٔ مهیبة لک ؛ آن چیز سبب ترس تو است . (منتهی الارب ).
حریق مهیبconflagrationواژههای مصوب فرهنگستانحریق سرکش و پردامنه و سریعی که بسیاری از ویژگیهای رفتار لگامگسیختۀ حریق را داراست
مهیبةلغتنامه دهخدامهیبة.[ م َهَْ ی َ ب َ ] (ع اِ) آنچه سبب ترس است . هذا الشی ٔ مهیبة لک ؛ آن چیز سبب ترس تو است . (منتهی الارب ).