مهنوعلغتنامه دهخدامهنوع . [ م َ ] (ع ص ) شتر به داغ هنعه رسیده و هنعه داغ بن گردن شتر است . (از منتهی الارب ).
داغلغتنامه دهخداداغ . (ص ، اِ) نشان . (برهان ). علامت و نشان چیزی . سمة. (منتهی الارب ) (دهار). وسم . کدمة. دماع . (منتهی الارب ). نشان چیزی بر چیزی . چنانکه در حوض یا آب انبار