مانسفلدلغتنامه دهخدامانسفلد. [ ف ِ ] (اِخ ) از سرداران مبارز آلمان (1580 - 1626 م .) است .در اوان «جنگ سی ساله » به خدمت اتحاد مقدس درآمد و «والانستن » در سال 1626 بر او غلبه یافت
متناسفلغتنامه دهخدامتناسف . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) پنهان سخن گوینده . (آنندراج ). راز گوینده و پنهان گوینده ٔ سخن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تناسف
متنسفلغتنامه دهخدامتنسف . [م ُ ت َ ن َس ْ س ِ ] (ع ص ) کسی که بروی درمی افکند حریف خود را در کشتی . (ناظم الاطباء). رجوع به تنسف شود.
مناسفلغتنامه دهخدامناسف . [ م َ س ِ ] (ع اِ) ج ِ مَنسِف یا مِنسَف . (اقرب الموارد). رجوع به منسف شود.
منتسفلغتنامه دهخدامنتسف . [ م ُ ت َ س ِ] (ع ص ) آنکه از بن برمی کند بنا را و آن را زیر و زبر می نماید. (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط). || آنکه آهسته سخن می گوید. (ناظم الاطباء)
مانسفلدلغتنامه دهخدامانسفلد. [ ف ِ ] (اِخ ) از سرداران مبارز آلمان (1580 - 1626 م .) است .در اوان «جنگ سی ساله » به خدمت اتحاد مقدس درآمد و «والانستن » در سال 1626 بر او غلبه یافت
متناسفلغتنامه دهخدامتناسف . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) پنهان سخن گوینده . (آنندراج ). راز گوینده و پنهان گوینده ٔ سخن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به تناسف
متنسفلغتنامه دهخدامتنسف . [م ُ ت َ ن َس ْ س ِ ] (ع ص ) کسی که بروی درمی افکند حریف خود را در کشتی . (ناظم الاطباء). رجوع به تنسف شود.
مناسفلغتنامه دهخدامناسف . [ م َ س ِ ] (ع اِ) ج ِ مَنسِف یا مِنسَف . (اقرب الموارد). رجوع به منسف شود.
منتسفلغتنامه دهخدامنتسف . [ م ُ ت َ س ِ] (ع ص ) آنکه از بن برمی کند بنا را و آن را زیر و زبر می نماید. (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط). || آنکه آهسته سخن می گوید. (ناظم الاطباء)