محنثلغتنامه دهخدامحنث . [ م ُ ن ِ ] (ع ص ) کسی که بزه مند می کند و خلاف سوگند می گرداند. (ناظم الاطباء). خلاف سوگند کنند. (از منتهی الارب ). || کسی که مایل می گرداند از باطل به
likeدیکشنری انگلیسی به فارسیپسندیدن، نظیر، دوست داشتن، خوب بودن، دل خواستن، بسان، همچنان، به تساوی، مانند، همانند، شبیه، همچون، قرین، هم شکل، هم جنس، متشابه، همگونه، مثل، چون، سان، چنان، چ