مهمانخانۀ تندرستیspa hotelواژههای مصوب فرهنگستانمهمانخانه/ هتلی واقع در تفریحگاههای تندرستی طبیعی با امکانات درمان متـ . هتل تندرستی
مهمانخانۀ اتاقپُرfull houseواژههای مصوب فرهنگستانمهمانخانهای که تمام اتاقهای آن اشغال شده باشد متـ . هتل اتاقپُر، اتاقپُر
مهمانخانۀ اختصاصیboutique hotelواژههای مصوب فرهنگستانمهمانخانه/ هتلی غالباً کوچک، با طرحی نسبتاً جدید، که در آن خدمات ویژهای عرضه میشود متـ . هتل اختصاصی
مهمانخانۀ اربابیcountry house hotelواژههای مصوب فرهنگستانهریک از خانههای بزرگمالکان در روستاها که به مهمانخانه/ هتل تبدیل شده است و در آن به مهمانان خدمات ویژهای عرضه میشود متـ . هتل اربابی
مهمانخانۀ فرسودهfleabagواژههای مصوب فرهنگستانمهمانخانه یا هر اقامتگاه دیگری که کثیف و فرسوده باشد متـ . هتل فرسوده
مهمانخانۀ ارزان با خدمات محدودeconomy/limited-service hotelواژههای مصوب فرهنگستانمهمانخانهای که با بسنده کردن به ارائۀ سطحی از خدمات که تنها به رعایت پاکیزگی و دلپذیری و ارزانی اتاقها و تأمین نیازهای اولیۀ مهمانان تأکید دارد و تعرفهها را
مرکز تفریحیورزشیhealth spaواژههای مصوب فرهنگستانمرکز فعالیتهای تندرستی و تفریحی در مهمانخانه/ هتل
میورانلغتنامه دهخدامیوران . [ م َی ْ / م ِی ْ وَ ] (اِ) گیاهها و گلهای خوشبویی که با آنها آرایش می کنند خوان ضیافت را و آنها را توزیع می نمایند میان هر یک از مهمانان که ورود می کن
مثللغتنامه دهخدامثل . [ م َ ث َ ] (ع اِ) مانند. همتا. ج ، امثال . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شبه . نظیر. (از اقرب الموارد). همتا. (ناظم الاطباء) : چون دل از دست بدادی مثل کره ٔ
باشندگانلغتنامه دهخداباشندگان . [ ش َ دَ / دِ ] (نف ) جمع باشنده (از مصدر بودن ). || ساکنین (ناظم الاطباء). سکان [ س ُ ک کا ] . اهل . : سکنه ٔ آن و همه ٔ باشندگان زمین را از آب بهره