منفثلغتنامه دهخدامنفث . [ م ُ ف َث ث ](ع ص ) شکسته گردنده و شکسته . (آنندراج ). شکسته . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انفثاث شود.
منفثلغتنامه دهخدامنفث . [ م ُ ن َف ْ ف ِ ] (ع ص ) هر دارویی که خروج خلط سینه را سهل و آسان کند. (ناظم الاطباء).
مهفکلغتنامه دهخدامهفک . [ م ُ هََ ف ْ ف َ ] (ع ص ) مرد خطاکار و درهم کننده ٔ امور. (منتهی الارب ). کثیرالخطا و کثیرالاختلاط. (از اقرب الموارد).
منفثلغتنامه دهخدامنفث . [ م ُ ف َث ث ](ع ص ) شکسته گردنده و شکسته . (آنندراج ). شکسته . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انفثاث شود.
منفثلغتنامه دهخدامنفث . [ م ُ ن َف ْ ف ِ ] (ع ص ) هر دارویی که خروج خلط سینه را سهل و آسان کند. (ناظم الاطباء).
مهفکلغتنامه دهخدامهفک . [ م ُ هََ ف ْ ف َ ] (ع ص ) مرد خطاکار و درهم کننده ٔ امور. (منتهی الارب ). کثیرالخطا و کثیرالاختلاط. (از اقرب الموارد).