مهرورزیلغتنامه دهخدامهرورزی .[ مِهْرْ وَ ] (حامص مرکب ) عمل مهرورز. کسب مهر و محبت و مهربانی . (ناظم الاطباء). عشق ورزی : پیش از اینت بیش از این غمخواری عشاق بودمهرورزی تو با ما شهره ٔ آفاق بود. حافظ.عقل کل را رای محمودت ایاز خاص خوان