مهاوشلغتنامه دهخدامهاوش . [ م َ وِ ] (ع اِ) آنچه به دزدی و غصب برند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). هر مال غیرحلالی که از غصب و دزدی و جز آن به دست آید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموا
مهاوشةلغتنامه دهخدامهاوشة. [ م ُ وَ ش َ ] (ع مص ) آمیختن همدیگر را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
مهروشفرهنگ نامها(تلفظ: mehrvaš) (مهر = خورشید + وش (پسوند شباهت)) ، مثل خورشید ، مانند خورشید؛ (به مجاز) زیبا رو .
مهوش، مهوشفرهنگ مترادف و متضادزهرهجبین، زیبا، ماهرخ، ماهرو، مهپیکر، مهجبین، مهرخ، مهرو، مهسا، مهسیما، مهلقا
مهاوشةلغتنامه دهخدامهاوشة. [ م ُ وَ ش َ ] (ع مص ) آمیختن همدیگر را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
دزدیلغتنامه دهخدادزدی . [ دُ ] (حامص ) سرقت . عمل دزد. کار دزد. (یادداشت مرحوم دهخدا). سرقت و راه زنی و بردن مال کسی را در پنهانی و بطور مکر و فریب که صاحب مال خبردار نشود، و یا