مهار گهوارهbolster anchorواژههای مصوب فرهنگستانمیلهای با دو سر لاستیکی در دو سر انتهای گهوارۀ بوژی مسافری که یک طرف آن به قاب بوژی و طرف دیگر به گهواره وصل است
مهارفرهنگ مترادف و متضاد۱. افسار، پالاهنگ، پلاهنگ، خطام، بقه، دهنه، زمام، عنان، لجام، لگام، مقود ۲. کنترل، خطام
مهاردیکشنری فارسی به انگلیسیanchor, bit, bridle, collar, control, curb, guideline, hold, stay, lid, management, regulation, reins, restraint, shunt, sling, strut, subjugation, takeover, te
مهادلغتنامه دهخدامهاد. [ م َهَْ ها ] (ع ص ) گهواره فروش . (یادداشت مؤلف ). منجک گر. (مهذب الاسماء). گهواره ساز و گهواره فروش .
مهادلغتنامه دهخدامهاد. [ م ِ ] (ع اِ) گهواره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زمین . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بستر و بساط و فر
گهواره فروشلغتنامه دهخداگهواره فروش . [ گ َهَْ رَ / رِ ف ُ ] (نف مرکب ) کسی که گهواره فروشد. مَهّاد.