مهار دیرکderrick guy, boom guyواژههای مصوب فرهنگستانطنابقرقرهای که از آن برای جابهجایی عرضی بازوی دیرک و ثابت نگه داشتن آن استفاده میکنند
مهارفرهنگ مترادف و متضاد۱. افسار، پالاهنگ، پلاهنگ، خطام، بقه، دهنه، زمام، عنان، لجام، لگام، مقود ۲. کنترل، خطام
مهاردیکشنری فارسی به انگلیسیanchor, bit, bridle, collar, control, curb, guideline, hold, stay, lid, management, regulation, reins, restraint, shunt, sling, strut, subjugation, takeover, te
سردیرکderrick headواژههای مصوب فرهنگستانبخش فوقانی دیرک که اجزایی مانند مهار بالایی (topping lift) و قرقرة بار (cargoblock) و ضمایم طنابقرقره را به آن متصل میکنند