مهابللغتنامه دهخدامهابل . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مهبل . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به مهبل شود.
محابللغتنامه دهخدامحابل . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ محبل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به محبل شود.
تریاکلغتنامه دهخداتریاک . [ ت َ / ت ِرْ ] (اِ) بمعنی پادزهر است . (فرهنگ جهانگیری ). معجونی است که معربش تریاق است . و مطلق پازهر را گویند. (فرهنگ رشیدی ). پازهر را گویند و معرب