منیکلغتنامه دهخدامنیک .[ م َ ] (اِ) نام گیاهی است که از آن جاروب می سازند.(ناظم الاطباء). مننگ . (شعوری ج 2 ص 352) : ریش بزرگ او را جاروب در خلا بودگویا منیک رسته در مزبله گیاهی است .<p cla
چمنکلغتنامه دهخداچمنک . [ چ َ ن َ ](اِ) بمعنی چمناک است که کفش و پای افزار باشد. (برهان ). کفش . (ناظم الاطباء). چمتاک . چمتک . چمشک . چمشاک .رجوع به چمتاک و چمتک و چمشاک و چمشک و چمنک شود.
میچینکلغتنامه دهخدامیچینک . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیات بخش نوبران شهرستان ساوه ، واقع در 9هزارگزی راه عمومی با 341 تن جمعیت . آب آن از چشمه سار و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl" dir
مینقلغتنامه دهخدامینق . [ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر، واقع در 11 هزار کیلومتری غرب هریس . آب و هوایش معتدل و در جلگه قرار دارد. سکنه اش بالغ بر 1515 تن . آبش از چشمه ، محصولش غلات و حبوبات و سردرخ
مینکلغتنامه دهخدامینک . [ ن َ ] (اِ) گیاهی که از آن جاروب میسازند. مِنْبَک . مَنَنْگ . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به منبک و مننگ شود.
منکلغتنامه دهخدامنک . [ م ُ ] (اِخ ) شهرکی است [ از حدود ماوراءالنهر ] خرد و بسیارنعمت و مردمان جنگی . (حدود العالم ) (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به حدود العالم چ دانشگاه ص 40 و 119 و 120 شو
منیکرواژهنامه آزادˈmänikər نام مستعار، نام یک شخص یا یک چیز، علی الخصوص زمانی که آن را تغییر داده باشد
منیکرواژهنامه آزادˈmänikər نام مستعار، نام یک شخص یا یک چیز، علی الخصوص زمانی که آن را تغییر داده باشد