منینیلغتنامه دهخدامنینی . [ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به منین از قراء جبل ستین در دمشق است . (از الانساب سمعانی ).
منینیلغتنامه دهخدامنینی . [ م َ ] (اِخ ) (1089-1172 هَ . ق .) شهاب الدین احمدبن علی منینی از علماء دمشق و منسوب به منین است که از قراء دمشق میباشد. او راست : شرح تاریخ عتبی در دو
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی منینی و او احمدبن علی بن عمربن صالح بن احمدبن سلیمان منینی دمشقی عالم مشهور حنفی ملقب بشهاب الدین است ولادت اودر قریه ٔ منین [ ا
ابوالفضللغتنامه دهخداابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ] (اِخ ) عبیداﷲبن ابونصر احمد میکالی (امیر...). درترجمه ٔ منینی از یمینی آمده است : و از مفاخر ابونصرمیکالی دو پسر بودند، هر یک کوکبی د
منلغتنامه دهخدامن . [ م َن ن ] (ع مص ) نعمت دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ) (غیاث ). نکویی کردن با کسی . مِنّینی ̍. (از منتهی الارب ). انعام کردن
گانلغتنامه دهخداگان . (پسوند) مزید مؤخر نسبت و اتصاف است که در آخراسماء و صفات بجای موصوف درآید. شمس قیس در المعجم (چ مدرس رضوی ص 175) آرد: «حرف نسبت و تکریر اعداد و آن گاف و