منیتلغتنامه دهخدامنیت . [ م َ نی ی َ ] (ع اِ) منیة. موت و مرگ . (غیاث ) (آنندراج ) : مشرب زندگانی به خاک منیت مکدر گشت . (جهانگشای جوینی ). رجوع به مَنیَّة شود.
منیتلغتنامه دهخدامنیت . [ م َ نی ی َ ] (مص جعلی ، اِمص ) از «من » + «یت »، پسوند مصدر جعلی خودخواهی و خودپسندی و تکبر و نخوت : منی از میان بردار تا منیت من به تو باشد. (تذکرةالا
منیتلغتنامه دهخدامنیت . [ م ُ ی َ ] (ع اِ) منیة. آرزو و مقصود. (غیاث ) (آنندراج ) : در ترجیه ٔ این امنیت و تعلل به ادراک این منیت روزگاری میگذاشتم . (سندبادنامه ص 20).چون حمار ا
مانیتیسمفرهنگ انتشارات معین[ فر. ] (اِ.) نیروی مغناطیسی در بدن انسان که می تواند دیگران را تحت تأثیر قرار بدهد.