منونةلغتنامه دهخدامنونة. [ م َ نو ن َ ] (ع ص ) رجل منونة؛ مرد بسیارمنت نهنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کثیرالامتنان . (مهذب الأسماء) (ناظم الاطباء). بسیارامتنان و «تا» برای م
منویةلغتنامه دهخدامنویة. [ م َن ْ وی ی َ ] (ع ص ) تأنیث منوی . ج ، منویات . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منوی و منویات شود.
منویةلغتنامه دهخدامنویة. [ م َن ْ وی ی َ ] (ع ص ) تأنیث منوی . ج ، منویات . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منوی و منویات شود.