منولةلغتنامه دهخدامنولة. [ م َ ل َ ] (اِخ ) مادر حیی است . (منتهی الارب ). مادر گروهی از تازیان . (ناظم الاطباء). مادر حیی است از عرب . (از اقرب الموارد).
منملةلغتنامه دهخدامنملة. [ م ُ ن َم ْ م َ ل َ ] (ع ص ) امراءة منملة؛ زنی که یک جا قرار نگیرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زنی که به یک جا قرار و آرام نگیرد. (ناظ
منویةلغتنامه دهخدامنویة. [ م َن ْ وی ی َ ] (ع ص ) تأنیث منوی . ج ، منویات . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منوی و منویات شود.
منملةلغتنامه دهخدامنملة. [ م ُ ن َم ْ م َ ل َ ] (ع ص ) امراءة منملة؛ زنی که یک جا قرار نگیرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زنی که به یک جا قرار و آرام نگیرد. (ناظ
منویةلغتنامه دهخدامنویة. [ م َن ْ وی ی َ ] (ع ص ) تأنیث منوی . ج ، منویات . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منوی و منویات شود.