مِنُمْگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی مینهم ، میگذارم ، قرار میدم ، داخلش میکنم ، در سکس به معنای دخول یا لاپایی است ، گذاشتن چیزی داخل چیزی
منملغتنامه دهخدامنم . [ م ِ ن َم م ] (ع ص ) سخن چین . (منتهی الارب ). نمام . (اقرب الموارد) (محیطالمحیط). سخن چینی کننده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). سخن چین و نمام . (ناظم الا
گنجشک توئی توئی گویلغتنامه دهخداگنجشک توئی توئی گوی . [ گ ُ ج ِ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جانوری است که آن را در هند طوطی خوانند. (آنندراج ) : آن شهباز منم منم گوی توئی وین گنجشک توئی توئی
برگشتهلغتنامه دهخدابرگشته . [ ب َ گ َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) برگردیده . مراجعت نموده . (ناظم الاطباء). بازگشته : منم منم بلبل سرگشته از کوه و کمر برگشته . ؟التفات ؛ برگشته نگریس
یهوهلغتنامه دهخدایهوه . [ ی َ هَُ وَ ] (اِخ ) نام خدای تعالی نزد یهود. (یادداشت مؤلف ). یهوه از آغاز نام خدای مطلق قوم موسی نبود بلکه پیش از زمان وی بنی اسرائیل او را در رأس س