منظور داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن داشتن، مقصود داشتن، ارادهکردن، منظور داشتن، بهکنایه گفتن
منظوردیکشنری عربی به فارسیديد , بينايي , منظره , چشم انداز , مناظر و مرايا , جنبه فکري , لحاظ , سعه نظر , روشن بيني , مال انديشي , تجسم شي , خطور فکر , ديدانداز
meanدیکشنری انگلیسی به فارسیمنظور داشتن، میانگین، اعتدال، حد وسط، منابع درامد، قصد داشتن، مقصود داشتن، هدف داشتن، معنی ومفهوم خاصی داشتن، متوسط، بد، بدجنس، وسطی، پست، خسیس، پست فطرت، میانی
منظور کردنفرهنگ مترادف و متضادمحسوب کردن، لحاظ کردن، درنظر گرفتن، قلمداد کردن، منظور داشتن، مورد توجه قراردادن
منظورلغتنامه دهخدامنظور. [ م َ ] (ع ص ، اِ) دیده شده . (آنندراج ). دیده شده و نگریسته شده و به تأمل نگریسته شده . (ناظم الاطباء).- منظور شدن ؛ دیده شدن . (ناظم الاطباء). || در
نرم افزار آزادواژهنامه آزادنرمافزار آزاد درباره آزادی است، نه قیمت. برای درک بهتر باید به معنای آزاد در آزادی بیان فکر کنید، نه در نوشیدنی مجانی. نرمافزار آزاد در مورد آزادی کاربران برا