منظارلغتنامه دهخدامنظار. [ م ِ ] (ع اِ) آیینه . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). آیینه . ج ، مناظیر. (از اقرب الموارد). || دوربین . (ناظم الاطباء).
منظریلغتنامه دهخدامنظری . [ م َ ظَ ری ی ] (ع ص ) نیکومنظر. (منتهی الارب ): رجل منظری ؛ مرد خوش روی و نیکومنظر. (ناظم الاطباء). منظرانی . (اقرب الموارد). رجوع به منظرانی شود.
منشارفرهنگ انتشارات معین(مِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ارّه . 2 - چوب پنجه دار که به وسیلة آن غله را بر باد دهند. 3 - اره ماهی .
منظریلغتنامه دهخدامنظری . [ م َ ظَ ری ی ] (ع ص ) نیکومنظر. (منتهی الارب ): رجل منظری ؛ مرد خوش روی و نیکومنظر. (ناظم الاطباء). منظرانی . (اقرب الموارد). رجوع به منظرانی شود.