منصوریلغتنامه دهخدامنصوری . [ م َ ] (اِخ ) تیره ای از ایل کلهر. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 61). رجوع به کلهر شود.
منصوریلغتنامه دهخدامنصوری . [ م َ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب است به منصورة. (از انساب سمعانی ). رجوع به منصورة شود.
منصوریلغتنامه دهخدامنصوری .[ م َ ] (اِخ ) دهی از بخش پشت آب شهرستان زابل است و 757 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
منصوریلغتنامه دهخدامنصوری . [ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن محمدبن صالح ، از فقهای داودیین و کتاب المصباح و کتاب الهادی و کتاب النیر از اوست . (ابن الندیم ) (یادداشت مرحوم دهخدا).
منصوریلغتنامه دهخدامنصوری . [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خنافره است که در بخش شادگان شهرستان خرمشهر واقع است و 1000 تن سکنه دارد که از طایفه ٔ ابوجعفر هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ا
منصوریاتلغتنامه دهخدامنصوریات . [ م َ ری یا ] (اِخ ) دهی از دهستان باوی است که در بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
منصوریهلغتنامه دهخدامنصوریه . [ م َ ی َ ] (اِخ ) قلعه ای بوده است ازاسماعیلیان نزدیک طالقان . (یادداشت مرحوم دهخدا).
منصوریهلغتنامه دهخدامنصوریه . [ م َ ی َ ] (اِخ ) یکی از فرق غلات اصحاب ابومنصور عجلی . (بیان الادیان ). اصحاب ابومنصور عجلی هستند که معتقد بودند پیامبری تا ابد منقطع نگردد و بهشت م
منصوریهلغتنامه دهخدامنصوریه . [ م َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پایین جام است که در بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع است و 241 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
منصوریاتلغتنامه دهخدامنصوریات . [ م َ ری یا ] (اِخ ) دهی از دهستان باوی است که در بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
منصوریهلغتنامه دهخدامنصوریه . [ م َ ی َ ] (اِخ ) قلعه ای بوده است ازاسماعیلیان نزدیک طالقان . (یادداشت مرحوم دهخدا).
منصوریهلغتنامه دهخدامنصوریه . [ م َ ی َ ] (اِخ ) یکی از فرق غلات اصحاب ابومنصور عجلی . (بیان الادیان ). اصحاب ابومنصور عجلی هستند که معتقد بودند پیامبری تا ابد منقطع نگردد و بهشت م
منصوریهلغتنامه دهخدامنصوریه . [ م َ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پایین جام است که در بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع است و 241 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).