منشعللغتنامه دهخدامنشعل . [ م ُ ش َ ع ِ ] (ع ص ) افروخته شده . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ) (از فرهنگ جانسون ).
منشاللغتنامه دهخدامنشال . [ م ِ ] (ع اِ) گوشت آهنج . (دهار) (مهذب الاسماء).آلت گوشت کشیدن از دیگ که آهنین باشد. (منتهی الارب )(آنندراج ). ابزاری آهنین که بدان گوشت از دیگ بیرون ک
مشعلدیکشنری عربی به فارسیچراغ دريايي , ديدگاه , برج ديدباني , امواج راديويي براي هدايت هواپيما , باچراغ يانشان راهنمايي کردن , اتش بزرگ , اتش بازي , چراغ خوراکپزي ياگرم کن , اتشخان