لغتنامه دهخدا
منسوج . [ م َ ] (ع ص ، اِ) بافته شده و این مأخوذ است از نسج که به معنی بافتن است . (غیاث ) (آنندراج ). بافته شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بافته . نسیج . (یادداشت مرحوم دهخدا) : منسوج لعابش چه نسیجی است کزو ملک یکسر همه بر صورت فردوس