منتکشلغتنامه دهخدامنتکش . [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) بیرون کشنده ٔ گل و لای از چاه . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه گل و لای از چاه بیرون می کشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
منت کشفرهنگ انتشارات معین(مِ نَّ. کِ) (اِفا.) کسی که با دیگری قهر است ولی به وسایلی سعی می کند توجه او را جلب و با وی آشتی کند.
ارسالدیکشنری عربی به فارسیمنتشر کردن , اشاعه دادن , رساندن , پخش کردن (از راديو) , سخن پراکني , انتقال , عبور , ارسال , سرايت , اسبابي که بوسيله ان نيروي موتور اتومبيل بچرخهامنتقل ميشود