منته نوتلغتنامه دهخدامنته نوت . [ م ُ ت ِ نُت ْ ] (اِخ ) مونته نوت . روستائی در ایتالیا و بر کنار رود برمیدا که در سال 1796 م . بناپارت در این جا بر اتریش پیروزی یافت . (از لاروس ).
منته سوریلغتنامه دهخدامنته سوری . [ م ُ ت ِ س ُ ] (اِخ ) مونته سوری . پزشک و استاد تعلیم و تربیت ایتالیائی (1870 - 1952م .). اساس نظر او در تعلیم و تربیت ، رشد اطفال با تمرین هائی اس
منته نگرولغتنامه دهخدامنته نگرو. [ م ُ ت ِ ن ِ رُ ] (اِخ ) مونته نگرو. شاهزاده نشینی در ناحیه ٔ بالکان بود که در سال 1878 م . بوسیله ٔ قرارداد برلن مستقل گردید و در سال 1910 م . نیکل
منته وردیلغتنامه دهخدامنته وردی . [ م ُ ت ِ وِ ] (اِخ ) مونته وردی . آهنگساز شهیر ایتالیا (1567 - 1643 م .) و یکی از ابداع کنندگان اپرا در این کشور است . آثاری چون «اورفئو» ، «آریانا
منته ویدولغتنامه دهخدامنته ویدو. [ م ُ ت ِ دُ ] (اِخ ) مونته ویدو. مونته ویدئو. پایتخت جمهوری «اوروگوای » (اوروگوئه ) که 1203700 تن سکنه دارد و یکی از مراکز صدور گوشت و شیر و پوست اس
کشتیبانلغتنامه دهخداکشتیبان . [ ک َ / ک ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) ناخدا.فرمانده کشتی . ملاح . معلم کشتی . (ناظم الاطباء). صراری . (حبیش تفلیسی ) (مهذب الاسماء). صاری . عدولی . نوتی .
نوتلغتنامه دهخدانوت . [ ن َ ] (ع مص ) خمیدن از سستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مایل گشتن و خم شدن از سستی و ضعف . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خمیدن و کج شدن بر اثر ض
نوتیلغتنامه دهخدانوتی . [ تی ی ] (ع اِ) کشتی بان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). ملاح که کشتی بر دریامی برد . (از متن اللغة). ملاح . (از اقرب الموارد). مهتر کشتی بان
نوتاةلغتنامه دهخدانوتاة. [ ن َ ] (ع ص ) کوتاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرد کوتاه قد.(از متن اللغة). قصیر. (اقرب الموارد). ج ، نواتی .
نوتیارلغتنامه دهخدانوتیار. [ ن َ / نُو ت َ / ن َ / نُو ت َی ْ یا ] (ص مرکب ) تازه و نو به انجام رسیده و ساخته شده . (یادداشت مؤلف ). نیز رجوع به تیار شود: داشن ؛ جامه ٔ نو که پوش