منتهی الاشاراتلغتنامه دهخدامنتهی الاشارات . [ م ُ ت َ هَل ْ اِ ] (ع اِ مرکب ) عبارت است از فلک اعظم . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
منتهی الجموعلغتنامه دهخدامنتهی الجموع . [ م ُ ت َ هَل ْج ُ ] (ع اِ مرکب ) وزن جمعی که باز آن را جمع نتوان ساخت ، چنانکه وزن مفاعل و مفاعیل که این هر دو وزن را بار دیگر جمع کرده جمع به ا
منتهی المعروفلغتنامه دهخدامنتهی المعروف . [ م ُ ت َ هََل ْ م َ ] (اِخ ) حضرت واحدیت و حضرت وجود جمع است . (فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی سجادی ).
الیةلغتنامه دهخداالیة. [ اَل ْ ی َ ] (اِخ ) نام آبی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). از آبهای متعلق به بنی سُلَیم ، و اصمعی «ابن الیة» آورده است . شاعر گوید:و من یتداع الجو بعد مناخ
الیةلغتنامه دهخداالیة. [ اَل ْ ی َ ] (ع اِ) دنب و سرین یا پیه و گوشت سرین . ج ، اَلیات ، اَلایا. تثنیه ٔ آن اَلیان بی تاء. (منتهی الارب ). گوشت یا پیهی که بر عَجُز گرد آید. (از
باب ابی الفضللغتنامه دهخداباب ابی الفضل . [ ب ِ اَ بِل ْ ف َ ] (اِخ ) محلی در منتهی الیه نهر بخارا : نهر بخارا نهری بود بزرگ و چندین نهر کوچک از آن برآورده بودند یکی از آنها معروف بنهر ف