منتسفلغتنامه دهخدامنتسف . [ م ُ ت َ س ِ] (ع ص ) آنکه از بن برمی کند بنا را و آن را زیر و زبر می نماید. (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط). || آنکه آهسته سخن می گوید. (ناظم الاطباء)
منتسفلغتنامه دهخدامنتسف . [ م ُت َ س َ ] (ع ص ) رنگ تغییرکرده و برگشته از ترس . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انتساف شود.
منتصفلغتنامه دهخدامنتصف . [ م ُ ت َ ص َ ] (ع اِ) میانه ٔ هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). وسط. نیمه ٔ چیزی . میانه ٔ چیزی : منتصف شهر؛ نیمه ٔ
منتصفلغتنامه دهخدامنتصف . [ م ُ ت َ ص ِ ] (ع ص ) گیرنده تمام حق خود را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه می گیرد همه ٔ حق خود را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنکه داد