منبعدیکشنری فارسی به انگلیسیfont, fount, source, mint , mother, reference, repository, reserves, reservoir, tank, wellspring
دارچینلغتنامه دهخدادارچین . (اِ مرکب ) شاخهای درختی است که منبع آن جزیره ٔ سیلان است . چوبی است معروف ، سرخ رنگ ، که در طعم شیرین و تندمیباشد و آن را قلم دارچینی نیز می گویند زیرا
شورهلغتنامه دهخداشوره . [ رَ / رِ ] (اِ) از آن باروت سازند و به عربی ملح الدباغین گویند و معرب آن شورج است . (برهان ) (آنندراج ). جسمی که در ساختن باروت بکار میرود و عبارت است ا
جعفریهلغتنامه دهخداجعفریه . [ ج َ ف َ ری ی َ ] (اِخ ) امام زاده جعفر در خیابان هاتف شهر اصفهان روبروی بقعه ٔ امامزاده اسماعیل واقع شده و بنائی هشت ضلعی و آجری است دارای گنبدی با ت
ظرففرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ف، مخزن، جعبه▼، صندوق، کانتینر، محفظه، حفره سینی، طبق، کازیۀ اوراق سفال، کریستال [نامگذاریظروف طبق جنس یا مواد سازندۀ آن] پیشوندها و پسوندهای مر
پروکپیوسلغتنامه دهخداپروکپیوس . [ پْرُ / پ ُ رُ ک ُ ] (اِخ ) بزرگترین مورخ بیزانس (روم شرقی ). وی در آخر قرن پنجم میلادی تولد یافت و پس از اتمام تحصیلات دبیر بی لیزار سردار معروف بی