مم جلالیلغتنامه دهخدامم جلالی . [ م ُ ج َ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ محمود صالح ایل چهارلنگ بختیاری . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 75).
منبوتلغتنامه دهخدامنبوت .[ مَم ْ ] (ع ص ) رویانیده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نعت مفعولی است برخلاف قیاس از مصدر«اِنبات ». (از اقرب الموارد). رجوع به انبات ش
منبعلغتنامه دهخدامنبع.[ مَم ْ ب َ ] (ع اِ) چشمه و این صیغه ٔ اسم ظرف است از نبوع که به معنی برآمدن آب است از زمین . (غیاث ) (آنندراج ). محل خروج آب . ج ، منابع. (از اقرب الموارد
منبعقلغتنامه دهخدامنبعق .[ مُم ْ ب َ ع ِ ] (ع ص ) باران سخت فروریزنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ابر بسیارباران . (ناظم الاطباء). || زیاده گویی کننده . (آن
منبسطلغتنامه دهخدامنبسط. [ مُم ْ ب َ س ِ ] (ع ص ) گشاده شونده و گسترده شونده . (غیاث ) (آنندراج ). گسترده . پهناور. پهن و ممتد و دراز. (از ناظم الاطباء) : ز انعام تو منبسط شد زمی