ممیزی فنّاوریtechnology auditing, technological capability assessmentواژههای مصوب فرهنگستانارزیابی توان یک سازمان یا کشور در رابطه با یک یا مجموعهای از فنّاوریها
میمیزیلغتنامه دهخدامیمیزی . (ص نسبی ) منسوب به میمیز : نبید تلخ چه انگوری و چه میمیزی سپید سیم چه با سکه و چه بی سکه . منوچهری .رجوع به میمیز شود.
ممیزیلغتنامه دهخداممیزی . [ م ُ م َی ْ ی ِ ] (حامص ) بررسی و تشخیص . || بررسی محصول ملکی یا املاکی برای تعیین مالیات آن . (یادداشت مرحوم دهخدا). || بررسی درآمد کسبه و پیشه وران برای تشخیص مالیات آنان حسب موازین قانونی . بازدید.
ممیزیلغتنامه دهخداممیزی . [ م ُ م َی ْ ی ِ ] (حامص ) بررسی و تشخیص . || بررسی محصول ملکی یا املاکی برای تعیین مالیات آن . (یادداشت مرحوم دهخدا). || بررسی درآمد کسبه و پیشه وران برای تشخیص مالیات آنان حسب موازین قانونی . بازدید.
ممیزیلغتنامه دهخداممیزی . [ م ُ م َی ْ ی ِ ] (حامص ) بررسی و تشخیص . || بررسی محصول ملکی یا املاکی برای تعیین مالیات آن . (یادداشت مرحوم دهخدا). || بررسی درآمد کسبه و پیشه وران برای تشخیص مالیات آنان حسب موازین قانونی . بازدید.
ناممیزیلغتنامه دهخداناممیزی . [ م ُ م َی ْ ی ِ ] (حامص مرکب ) بی تمیزی . (ناظم الاطباء). حالت و صفت ناممیز. رجوع به ناممیز شود.