2126 مدخل
ممک . [ ] (اِخ ) مصحف لمک است ، پدر نوح پیغمبر. رجوع به لمک شود.
شدن
شدني , ممکن , امکان پذير , ميسر , مقدور , امکان
ربما , قد
عملي , ممکن
أَتَاحَ (لِ)
ممکن
مُمکنٌ إثباتُهُ