ممهللغتنامه دهخداممهل . [ م ُ م َهَْ هَِ ] (ع ص ) زمان دهنده وتأخیرکننده و نرمی و آهستگی کننده . (آنندراج ). مهلت دهنده و زمان دهنده و تأخیرکننده . (ناظم الاطباء).
ممحللغتنامه دهخداممحل . [ م ُ ح ِ ] (ع ص ) زمین خشک و بی آب و علف .(از شرح قاموس ). زمین خشک سال رسیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زمینی که در آن گیاهی نباشد. مَ
ممحللغتنامه دهخداممحل . [ م ُ م َح ْ ح َ ] (ع ص ) درازکرده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مطول . (از اقرب الموارد). || شیر ترشی گرفته و یا شیری که بر شیر خفته ر